به اجتماعات موزاییکی مغرور نشویم! حمایت همیشگی قشر انقلابی از نظام، نقطه قوت است، اما مغرور شدن به آن دامگاه شیطانی است
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۸۹۷۷۹
به گزارش جماران؛ جواد شاملو در یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:
رضاامیرخانی در کتاب «نیمدانگ پیونگ یانگ» که شرح دو سفر به کره شمالی است، صحنهای را روایت میکند که بیانگر خطمشی امروز اوست. باری او و تیمش به دریاچه یخزدهای در پایتخت کره شمالی میرسند که وقتی روی آن میروند، از قضا ترک بر میدارد. یک پای نویسنده یک سوی ترک و پای دیگر او نیز سوی دیگر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه امیرخانی در هشتاد و هشت چه کرد، الآن نه موضوعیت دارد و نه مورد بررسی نگارنده این متن بوده است. منی که تنها از رهگذر آثار رضاامیرخانی با او آشنایی دارم، گمان دارم سعی او در هشتاد و هشت هم همین بود؛ اما این روزها او به وضوح میخواهد مرهم باشد. بسیاری دیگران را دعوت میکنند به عدم تفرقهافکنی، اما مرهم بودن و وسط ایستادن و دو پا را این سو و آن سوی گسلها نهادن دشوار است و پیامدش، ناسزا شنیدن از هر دو طرف. امیرخانی شخصیت تأثیرگذاری بوده است. بخواهیم یا نه، «منِ او» محبوبترین رمان ایرانی از یک نویسنده معتقد به دین و انقلاب در دوران پس از انقلاب است. بخواهیم یا نه، او در «نشت نشا» و «نفحات نفت»، حرف دارد برای گفتن، خاصه برای افرادی که دغدغه و درد مدیریت دارند. او حتی در «رهش» که رمان بدی بود، حرفهای قابل تأملی میزند که نمیتوان نادیدهشان گرفت. فکر نو، استقلال، نگاه نو و رابطه ساختن با مخاطب، چیزی است که رضاامیرخانی را از نویسندگان انقلابی و حتی بسیاری از غیرانقلابیها متمایز میسازد. با تمام اینها اما بحث ما بر سر شخصیت این نویسنده نیست، بحث بر سر جامعهای است که مرهم میخواهد، شخصی که بتواند سوزن فحش خوردن از چپ و راست را تحمل کند اما نخی باشد برای وصله و پینه شدن گسلهای جامعه. نمیتوان جفت پا را در یک سوی گسل نهاد، اما شعار تفرقهستیزی داد.
نگاه کنیم به مشی رهبر انقلاب و سردار دلها. حاجقاسم کسی بود که از شخصی چون حسن روحانی، به دلیل یک اقدام عزتمندانه و خوب قدردانی میکرد و آن هم نه رقیق و خسیسانه؛ بلکه جاندار و سخاوتمندانه؛ در حد بوسیدن دست! آقا کسی است که در هشتاد و هشت مرز خود را با فتنهگران مشخص میکند اما هرگز بین طرفداران یک نامزد و نامزد دیگر، تبعیض قائل نمیشود؛ بلکه میزان خود را قانون قرار میدهد.
برای مرهم بودن، لازم است کسانی را که مردم آنها را دوست دارند تمسخر نکنی. لازم است دختر بدحجاب را دختر خودت بخوانی. کسی که مردم را به قشر ارزشی طرفدار نظام محدود میکند، نمیتواند دم از وحدت بزند. مسئولی که با دیدن حمایت قشر انقلابی و درصحنه، خود را از پرداختن به مابقی مردم بینیاز میداند، گرفتار عجب و غرور در عرصه حکمرانی است. چنین نگاهی مربوط به افرادی است که مدتها احساس کم بودن کردهاند و نظام را بییار پنداشتهاند و اکنون، مدام تشنه به خیابان آمدن مردم انقلابی هستند. ما اما نباید به اجتماعات موزاییکی دل خوش کنیم. اینکه مردمی را به میدان بیاوریم یکپارچه و یکرنگ و سپس ذوقزده با خود بگوییم: «ما که اینها را داریم، از دیگران بینیازیم»؛ گرفتار آفت غرور شدن است که امیرالمؤمنین علیهالسلام در عهدنامه مالک اشتر صراحتا یار خویش را از آن انذار میدهد: «از خودپسندی و تکیه بر نقاط قوت خویش و علاقه به مبالغه در ستایش (ستایش گویان) شدیداً بپرهیز، زیرا این صفات از مطمئنترین فرصتهای شیطان است تا کارهای نیک نیکوکاران را محو و نابود کند.» حمایت همیشگی قشر انقلابی از نظام، نقطه قوت نظام است، اما مغرور شدن به آن دامگاه شیطانی است. جمهوری اسلامی نظامی است که میتواند حماسه تشییع جنازه حاج قاسم را رقم بزند. آنهمه علایق و سلایق گوناگون، آن همه چهرههای مختلف همه زیر تابوت یک نفر.
خصلت تفکر حاجقاسم این بود که گفتمانهای متفاوتی را برای داخل و خارج کشور پی میگرفت. برای خارج، گفتمان سردار امنیت و استقلال بود. برای خارج، حاجقاسم شیر غضبناکی بود که اخمش را نمیشد تاب آورد. در مواجهه با داخل اما گفتمان او آزادی و عدالت بود؛ دست پیرمرد سیلزده را میبوسید و دختر بدحجاب را دختر خویش میخواند. در مقابل، کسی که بخواهد با نگاه امنیت و استقلال به داخل نگاه کند، مردم انقلابی حاضر در خیابان را نشان میدهد و میگوید: «بیا! مردم ما اینهایند!» او به این ترتیب دیگران را نفی میکند و از اساس به رسمیت نمیشناسد! آدمی که دیده نمیشود، طبیعی است که فریاد میزند تا دیده شود. بخشی از خشونت رسوبکرده در برخی اقشار را نیز باید حاصل از دیده نشدن خواند.
دشمن، انتقام وحدتی که ما در عزای سردار دلها از خود نشان دادیم را میستاند. این روزها بیش از همه، جای حاجقاسم خالی است، جای کسی که همه را به رسمیت بشناسد، اقشار گوناگون را به رسمیت بشناسد و در عوض مرزهای دشمنساخته را موهوم بخواند. کسی که اغتشاشگر را محکوم کند، اما تمام مردم را فرزند خودش بداند. فقط این آدم است که میتواند خودش را شاگرد مکتب امام و آقا بداند.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا اعتراضات در ایران اجتماعات افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا هشتاد و هشت حاج قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۸۹۷۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علمالهدی: وقتی نیروهای نخبه نظام به دنبال اجرای شرع و قانون بیفتند، باید حمایت مردم نیز پشتیبان آنها باشد/ حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل میکند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب»
سید احمد علمالهدی در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته با اشاره به فرارسیدن سالروز شهادت امام صادق (ع) اظهار کرد: مسئله مظلومیت، قصه تکراری در سیره همه اولیای الهی است و شاید یکی از ابعادی که وجود اقدس امیرالمومنان (ع) را اول مظلومان عالم میدانند، به این خاطر است که خود مظلوم بود و همه مظلومان عالم نیز از نسل او بودند.
وی افزود: شما ببینید یک شخصیت عالم و فرزانهای را با لباس عبادت از خانه بیرون بکشند، دستهایش را در حدود سن ۶۵ سالگی ببندند و بیحیایی سوار بر اسب او را به دنبال بکشد. این مظلومیت برای کدام رهبر و قوم تکرار شده است؟ در همین حد که حتی یهود جسور و عنود نیز با اینکه قاتل پیامبران بودند، اما دست به چنین هتک حرمتهایی نمیزدند. به همین هم اکتفا نکردند و در نهایت با سم وجود اقدسش را مسموم کردند و به شهادت رساندند.
نماینده، ولی فقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: امام صادق (ع) یک وجه تقارن و تشابه نزدیکی هم با وجود اقدس، ولی نعمت ما علیابن موسیالرضا (ع) داشتند. یکی اینکه امام صادق (ع) نخستین نفری بود که ولادت امام رضا (ع) را بشارت داد و دوم آن که شهادت امام صادق (ع) از نظر زمانی مقارن با ولادت امام رضا (ع) بود که انگار سرچشمه علم و فضائل امام صادق (ع) وقتی از دنیا رفت، در وجود، ولی معصوم دیگری همچون امام رضا (ع) دوباره متولد شد تا همگان از آن محظوظ و بهرهمند شوند.
وی با دعوت رسمی از زائران و مجاوران بارگاه منور رضوی برای حضور در اجتماع بزرگ صادقیون ادامه داد: همچون سالهای قبل، فردا نیز به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت رئیس مذهب جعفری، زائران و مجاوران امام هشتم (ع) از میدان شهدا به سمت حرم مطهر رضوی راهپیمایی میکنند. اجتماع عظیم صادقیون از آن سنتهای حسنه و نیکی است که همه میتوانند به نیت عرض تسلیت و ابراز ارادت به محضر امام رضا (ع) در آن شرکت کنند.
علمالهدی گفت: از برگزارکنندگان اجتماع عظیمی که روز چهارشنبه در حمایت از طرح نور برگزار شد تا مردم، شور و ارادت خود را نسبت به فرمانده محترم و شجاع نیروی انتظامی و مجریان طرح نور نشان بدهند، تقدیر و تشکر میکنم. وقتی نیروهای نخبه نظام به دنبال اجرای شرع و قانون بیفتند، باید حمایت مردم نیز پشتیبان آنها باشد. این اجتماع موردتأیید بنده است و از همه شما برادران و خواهران گرامی برای شرکت در آن تشکر میکنم.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فرارسیدن هفته معلم و هفته کارگر به عنوان دو مناسبت جاری تصریح کرد: این روزها در هفته کار و کارگر هستیم. کارگر، عنصر سازنده در جامعه است و توسعه اقتصادی، رشد اقتصادی و جهش تولید به مدد بازوان توانمند او تأمین میشود که از این حیث، تأمین معیشت کارگر بر همه مسئولان ضرورت دارد. علاوه بر این، هفته معلم نیز در این روزها در جریان است که با اشاره به آن، نکاتی را عرض میکنم.
وی با اشاره به آیه ۲ سوره مبارکه جمعه تأکید کرد: قول مشهور این است که امام (ره) فرمود معلمی شغل انبیاست، اما اشاره امام راحل به هر معلمی نیست، زیرا خداوند عالم در قرآن کریم سه شغل برای پیامبران الهی عنوان کرده است؛ آن جا که میفرماید «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» و تصریح میکند که پیامبران، آیات الهی را برای مردم میخواندند، آنها را تزکیه میدادند و کتاب و حکمت به ایشان میآموختند. این سه عنوان، سه شرطی است که اگر معلم به آن پایبند بود، آن زمان است که میتوان گفت آن معلم رهرو طریق انبیاست.
علمالهدی با بیان اینکه تولید هویت برای مردم، بزرگترین رسالت انبیای الهی بود، گفت: همه انسانهایی که در دوران حیات بابرکت رسول اکرم (ص) در قبایل، عشایر و دستههای مختلف که گرفتار امیال نفسانی بودند، بر هم شمشیر میکشیدند و قتل و غارت را در روابط خود حاکم میکردند، به دست پیامبر اسلام (ص) هویت یافتند، تبدیل به «امت» شدند و جامعهسازی کردند. بر همین اساس هم بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با معلمان تأکید کردند که پرورش هویت دانشآموزان در کنار علمآموزی بر معلمان ضرورت دارد.
وی بیان کرد: معلم مکلف است پیش از آموزش، به دانشآموز هویت ملی و دینی ببخشد، زیرا از اساس، هویت دینی محور هویت ملی است. عزیزان من، مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب».
عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش مکلف است فرهنگ ملی و دینی را به دانشآموز تعلیم دهد، اظهار کرد: اگر این فرهنگ به درستی منتقل شد، آن زمان است نسل آیندهساز دیگر خودباختگی هویتی نخواهد داشت و غربگرا و غربزده نخواهد بود. برادران عزیز، خواهران گرامی، آنچه امروز در دانشگاههای آمریکا درحال وقوع است، اینکه استاد دانشگاه را روی زمین میکشند و دانشجو را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میکنند، همه اینها تابلوی لیبرال دموکراسی و تمدن غربی است که امروزه در ایالات متحده آمریکا به چشم میآید. حقیقت اینها همین است، واقعیت اینها همین است. دانش آموز اگر هویت پیدا کند، به اینها وابسته نمیشود.
وی افزود: پس از هویتبخشی، خداوند عالم تزکیه را مقدم بر تعلیم دانسته است. به همین دلیل، ما نیز تأکید داریم که باید پرورش مقدم بر آموزش باشد. البته در مقوله پرورش نمیتوان فقط به دبیران پرورشی اکتفا کرد، زیرا اصل تربیت از همان معلمی آغاز میشود که درحال تعلیم است. آن عظمتی که معلم به خاطر علمش در چشم دانشآموز دارد، بهترین ابراز تربیت است اگر معلم دغدغهمند باشد. اگر معلم این سه خاصیت را داشت یعنی به دانشآموز هویت داد، او را تربیت کرد و تعلیم را به حد کمال به اجرا درآورد، آن زمان است که رهرو طریقت انبیاست.